خیلی وقته که دلم میخواد دوباره بنویسم...
دوباره شروع میکنم
عید
سیزده بدر
ماه رمضون و افطاریا
شب یلدا
همه ی اینا برای من شروع یه کابوسه
از چند وقت قبلش مامان شروع میکنه به غر زدن راجع به خاندان پدری...
و اینکه از هیچکدومشون خوشش نمیاد و چشم دیدن هیچکدومو نداره
و اینکه دلش میخواد خونه بمونه
حوصله بیرون رفتن نداره
کاش میشد خودمون 4 تا فقط باهم می بودیم
و.....
و برعکس مامان
من دلم میخواد تو این شبا
حتی اگه چشم دیدن کسی و توی فامیل ندارم
بازم برم توی جمع خانواده و ...
کلی از بین یه عالمه آدم بودن کیف کنم
واقعا اونی ک این رسمارو ابداع کرده به این فکر نکرده بوده با این مشکلا چیکار باید کرد؟؟
مثلا خودش با زنش دعواش نمیشده ک با فامیل خودشون باشن یا فامیل زنش؟؟؟
تنها چیزی که فکر میکنم هیچوقت نمیتونم تحملش کنم
تنها چیزی که میتونه منو بکشه
اینه که بچه ای رو ببینم که معلول باشه
چه توی فیلم که باعث میشه یه ساعت براش گریه کنم
چه توی واقعیت
خدا برای هیچکس هیچکس هیچکس نخواد
امتحان خیلی سختیه که مسلما من یکی از پسش برنمیام
امیدوارم یه روزی بیاد که هیچ بچه ای مریض نباشه
جلوی آینه که میرم
چشمم به موهای سفیدم میفته و تو دلم میگم
من فقط 24 سالمه....چرا اینقدر سفید شدن
بعد میشینم فکر میکنم که خب عامل وراثتی تاثیر داره
منم از خانواده ی پدریم سفید شدن موهامو ارث بردم
یکم که میگذره ذهنم میره طرف تمام چیزهایی که باعث عصبانی شدنم میشن
خب کم نیستن....ولی اونقدرم نیستن که باعث بشن فکر کنم من خیلی بدبختم
بعد تصمیم میگیرم اصلا ذهنمو درگیر موهای سفیدم نکنم.
یکی دو روز اصلا جلوی آینه نمیرم.
کاملا هم خودم رو به بی تفاوتی میزنم که اصلا بابت اتفاقای زندگیم حرص نخورم
و از اونجایی که زندگی مثل آدم به من نیومده...
دقیقا توی همین یکی دو روز اتفاقی میفته که کلی حرص و بغض و ناراحتی و استرس داره
وقتی روز سوم میرم جلوی آینه...
یه تار موی سفید جدید لای موهام پیدا کنم...
بازم خودمو گول میزنم که وراثتیه....
ولی ته دلم میدونم اگه بتونم بیتفاوت باشم
اگه بلد باشم استرس زندگیمو کم کنم
اگه بشه کمتر حرص حرفهای بقیه رو بخورم
اگه بذارن آروم باشم
موهای سفیدم زیاد نمیشن...
دنیای بعضی آدمها را که نگاه میکنی
ته دلت میگویی چقدر قانع، چقدر ساده زیست
اصلا انگار در قاموس این آدمها زیاده خواهی جایی ندارد
از همه چیز همان دم دست ترینش را می خواهند
حتی اگر بحث ازدواج و انتخاب همسر باشد هم
هرکسی که اول آمد، یا هرکسی که زودتر رسید
خلاصه که باید دم دست باشد....
گاهی شانس می آورند و همان اولیه دم دستی خیلی هم مناسب است
در واقع از سرشان زیاد است
گاهی هم شانس نمی آورند و همان انتخاب اولی تو زرد از آب درمی آید
و باز هم دم دست ترین کار طلاق است...
آدمهای دیگری نیز هستند
که دنیایشان
دنیای مسخره ایست
آنقدر همه چیز را بالا و پایین میکنند
که نهایتا به یک ایراد پدر مادر دار دست می یابند
و آن ایراد میشود برگ برنده و آنقدر در سر طرف میکوبند
که فرار را بر قرار ترجیح داده
و کلاهش هم آن طرف ها باشد برای بردنش نخواهد آمد
دنیای بعضی ها هم
دنیای پروانه ایست
توهم دارند که همه چیز همانقدر خوب و شیرین و رمانتیک است که فکر میکنند
این نگون بخت ها هم همان روزهای اول و در ظاهر شیرین دوران عقد یا نامزدی
چنان توی ذوقشان میخورد که از زندگی سیر میشوند
و ادامه ی زندگی را بر مبنای هر چه بادا باد میگذارند
بعضی هم همه چیز را با دقت و فهم بررسی میکنند
و نهایتا یک تصمیم عاقله می گیرند که به قولی ن سیخ بسوزد و ن کباب
خلاصه که این آدمها از سایرین خوشبخت ترند و راحتتر برای زندگیشان تصمیم های درست میگیرند
من که در حال حاضر خیلی شبیه به گروه دوم هستم....
شما نباشید ولی
پروفایل تلگرام بعضیا رو که باز میکنی
می بینی یه آلبوم عکس برای خودش درست کرده
وسط اون عکسا
گاهی که از کسی خیلی عصبانی بوده
از این جملات محترمانه ی فحش فلسفی هم استفاده کرده
گاهی هم یهویی عاشق خدا و مناجات و دعا و اینا شده
گاهی هم به عشق زمینیش محبت میکنه
گاهی هم دچار خودشیفتگی مزمن و ماه تولد پسند میشه و یه سری ویژگی اخلاقی برای متولد ماه تولدش که از قضا خیییلی هم عالی هستن ردیف کرده
خلاصه که کاملا میشه فهمید این بیچاره هیچکسو نداره تا باهاش در این مورد ها حرف بزنه
و در نتیجه عکسارو اونجا میذاره که اوج ناراحتی، خوشحالی ، غم ، گریه ، خنده و...
تمامی حالات روحیش رو همه ببینند...
شاید دوستی پیدا شد و پرسید چته؟چی شده؟
تا اون طرف هم شروع کنه حرف زدن
گاهی هم هیچکس محل نمیده و عکس نوشته ی جدیدی مبنی بر تنهایی گذاشته میشه به عنوان عکس پروفایل تلگرام
نتیجتا اینه که به عکس های پروفایل عزیزانمون در تلگرام توجه کنیم
شاید زمانی باشه که با پرسیدن خوبی
بتونیم حداقل شنوای حرفهای نا تمومش باشیم
البته بعضیا هم کلا آدمای اینجوری این!
یعنی خوششون میاد عکس تلگرامشون و هی عوض کنن و به در بگن که دیوار بشنوه
خب میتونین به این اشخاص توجه نکنین
چون بعد از یه مدت قاطی میکنین....
از بس طرف دمدمی مزاجه!
+عکس پروفایل بنده از دو سه عکس بیشتر نمیشه.اونم برای اینه ک دوس دارم
انگار تو ایران
بالای 70 درصد دخترا انحراف بینی دارن
اون 30 درصد باقی مونده هم
یا کلا تو فاز عمل زیبایی نیستن
یا از عمل میترسن وگرنه تا حالا 10 بار عمل کرده بودن
یا دچار خودشیفتگی مزمن هستن و فکر میکنن همین شکلی که باشن خوبه
(من هم در دسته ی دوم جا میشم هم سوم )
خلاصه که همه یا انحراف بینی دارن
یا شبا خرخر میکنن
مدیونین اگر فکر کنین دماغاشون رو دوست ندارن و اعتماد بنفس ندارن و میخوان کلا یه شکل دیگ بشن
منکر این نمیشم که بعضیا بعد از عمل زیبایی بینی خیییلی عوض شدن و خیلی خوشگل شدن
ولی دقیقا همین آدما
وقتی بچه دار میشن دماغ بچه ی بیچاره به مادرشون که عمل کرده شبیه میشه
و خب خیلی تو ذوق آدم میخوره
ما توی فامیل اصلا دماغ عملی نداشتیم
تا اینکه پسر خاله م با یه دختر دماغ عملی ازدواج کرد
البته که دختر زیباییه و عمل زیبایی هم تاثیر زیادی توی زیبایی صورتش داشته
ولی ما خانوادگی از اون خانواده های خودشیفته ایم که بنظرمون همینجوری خیلی قشنگیم
نیازی به هیچ مدل عمل زیبایی نداریم
کاش همه همین فکر رو داشته باشن...
خود واقعیمون باشیم
حتی اگر زشت، حتی اگر با یه دماغ گنده
خود واقعیمون با تمام عیب و ایراداش قشنگ تره
همین چند روز پیش به اطمینان 100 درصد رسیدم که خیلی آدم بدشانسیم
چطور و چگونه ش بماند!
بهترین فصل پاییزه...یعنی بدون شک میگما...
خنکی هواش عالیه
باروناش عالیه
رنگ رنگی بودنش عالیه
این حس غمگین بودنی که توش داری هم فوق العادس
خیلی راضیم از اینکه پاییز بدنیا اومدم
خییلی راضی تر از اینکه توی مهر بدنیا اومدم
نه آبان و آذر
خلاصه پاییز مبارک
اولین فیلم اصغر فرهادی که به دلم نشست فروشنده بود
واقعا فیلم توی یه چارچوب خیلی خوشگل قرار گرفته بود
حق شهاب حسینی بود بهترین بازیگر مرد بشه
حق اصغر فرهادی بود جایزه بگیره
حق فیلمه که به اسکار بره
حتما می بینید دیگ؟؟؟
یکی از بدترین صحنه هایی که دیدم
گریه های یه مرد بعد از طلاقه
واقعا خییییلی ناراحت کننده س
مخصوصا اگه دلیل طلاقشون بیکاریه مرد باشه
کی جوابگو هست؟
کی میخواد جواب اون زندگی نابود شده رو بده؟
هیچکس...
کاش یه اتفاق خوب بیفته