5
پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۵ ب.ظ
از آخرین باری ک نوشتم روزهای زیادی گذشته است
اتفاق های خوب و بد هم زیاد افتاده است
تا دلتان بخواهد
نوشتن فراموشم شده بود
عادت کرده بودم به دفن حرفهای بی سرو تهم
به کمتر غرغر کردن
به کمتر ناله کردن
حتی به گریه نکردن
ولی همه چیز از چهار شب پیش شروع شد
از یادآوری خاطرات
از بعد از مدتها گریه کردن زیر پتو
و در نهایت بغضم با فاجعه ی روز بدش شکست
هنوز هم وقتی بغضم بشکند به این راحتی بند نمی آید
هنوز هم همه را روی هم تلمبار میکنم و یکهو سرریز میشوم
از همان چهارشب پیش فهمیدم
هیچ چیز تغییر نکرده
من هنوز همان آدمم
با همان دغدغه های مسخره
با همان خنده های بیخود و الکی
با همان چانه ی سفت شده برای گریه نکردن
فقط کمی عادت نوشتن از سرم افتاده بود
که متاسفانه دارد بر میگردد!!!
۹۴/۰۵/۰۱