تو نیستی که ببینی

37

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۱۶ ب.ظ
نمیدونم چرا هرچی بیشتر میگذره
فضولیا و سرک کشیدن توی زندگی مردم بیشتر میشه
از نوع لباس پوشیدن و خندیدن و حرف زدن
حتی آرایش کردن
تاااااااا
ازدواج و درس و کار و ......
خیلی جالبه که بعضی وقتا
توی خیابون
یکی از آشناهای دورت رو می بینی که مدت زیادی بود ندیده بودیش
و اولین سوالی که میپرسه اینه
"شوهر نکردی؟"
تو هم با یه لبخند میگی نه.هنوز درس میخونم
اونم با کلی چشم و ابرو میگه 
"وا...مگه درست تموم نشده؟"
بعد باید براش توضیح بدی که هنوز تموم نشده.
تازه گاهی با سوالای تخصصی هم مواجه میشی
که مجبوری با خونسردی و یه لبخند مسخره
یجوری جواب بدی که نه سیخ بسوزه نه کباب
و البته.....
قسمت خیلی جالب ماجرا اینه که
دو هفته بعد به طور اتفاقی از یه آشنای دوطرفه
خیلی چیزای جدید میشنوی
از اینکه مانتویی که تنت بود بهت میومد
تااااا حدس و گمان هایی راجع به ازدواج نکردن!!!

ینی آرزو به دلم میمونه که کسی کاری به کارم نداشته باشه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۹
sami ra

نظرات  (۳)

این آرزو رو به گور خواهی برد :دی
پاسخ:
والا بخدا
موافقم باهات 
این روزا برای پیچ.ندن سوالای الکی مردم باید دیپلماتیک برخورد کرد 
مثل همون لبخند و گذشت :)
پاسخ:
متاسفانه
خوبم سمیرا...تو چطوری؟؟؟
سمیرا خیلی حیثیتی شده !! رای بده لطفا !:))))
دانشگاه هم خوبه...بد نیس !
پاسخ:
عجب خندوانه ای شده ها!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی