تو نیستی که ببینی

61

پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ب.ظ

پس از مدت های طولانی

دیشب در جمع خانواده ی پدری

خوش گذشت

صحبت با عمه هام

شوخیاشون

دختر عمه هام

و اینکه بعد از مدتها دوباره توی جمعشون دیده میشدم

دلم ازشون گرفته بود

و مطمئنم دلم هیچوقت باهاشون صاف نمیشه

ولی هیچوقت نمیتونم منکر نسبت خانوادگی نزدیکی که باهاشون دارم بشم

بعد از مدتهای طولانی

تقریبا از اولین حضور خواستگار

دیشب از ته دل خندیدم

کلی سالاد الویه خوردم

و سعی کردم حسابی خوش بگذرونم!

+عمه هامو دوس دارم

شاید چون باور دارم خودمم یه روزی عمه میشم

شاید چون مطمئنم فرزند برادرم برای من یه چیز دیگه س

++خواب جالبی دیدم...

خواب دیدم با آقای خواستگار رفتم تور

و اونجا بر خلاف همیشه کلی نشون میده بهم علاقه داره!!!

ببین عقده معشوق کسی بودن با آدم چه کارا که نمیکنه!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۸
sami ra

نظرات  (۴)

عمه بودن خیلی حس خوبیه :)
پاسخ:
مطمئنم همینطوره
۲۸ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۰ ✿✿ یاشل ✿✿
یه سوال.الان دوست پسرت همونیه که قبلا دوستش داشتی و زن گرفته و بچه داره؟یا یکی دیگه س؟

پاسخ:
یکی دیگه س.
اونی که زن گرفته و بچه داره رو خیلی ساله حتی از نزدیک ندیدم
حدود 5 سالی میشه
4 سالم هست که با یکی دیگ م!
 سلام سمی
امیدوارم همیشه خوش بشی
و با کسی ازدواج کنی ک لیاقتت رو داره و بهترین خوشبختی رو بهت هدیه بده
و امیدوارم فرزندان برادرت بهترین برادرزاده های دنیا باشن برات
شاد باشی خانم خوب

پاسخ:
میشه بگین دقیقا میزان صمیمیت ما چیه که شما به من میگی سمی؟؟؟؟؟
زشته دیگ!خجالت بکش

ممنون
خوب این اسم با مسماس منم میگم
 مگه چه اشکال داره
 بعدش هم من فقط به عنوان یه دوست مجازی میگم همین
خجالتم نداره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی