رسیدم به جایی که
دلم میخواد یکی بیاد و گوشیم و ازم بگیره
تا تنهاییم تکمیل بشه
وقتی پیشمه
نه میتونم خاموشش کنم
نه میتونم بذارمش یه گوشه و باهاش کاری نداشته باشم
نه میتونم به کسی پیام ندم
نه میتونم با کسی حرف نزنم
یکی بیاد گوشیم و بگیره
رسیدم به جایی که
دلم میخواد یکی بیاد و گوشیم و ازم بگیره
تا تنهاییم تکمیل بشه
وقتی پیشمه
نه میتونم خاموشش کنم
نه میتونم بذارمش یه گوشه و باهاش کاری نداشته باشم
نه میتونم به کسی پیام ندم
نه میتونم با کسی حرف نزنم
یکی بیاد گوشیم و بگیره
هیچوقت یادم نمیاد توی مسافرت و توی جاده
آدم پرحرف و پرجنب و جوشی بوده باشم
همیشه آهنگ های مورد علاقمو میذاشتم و
تا خود مقصد زل میزدم به جاده و ماشینا
گاهی هم خودم و به خواب میزنم
که کسی سوالی ازم نپرسه
که مجبور نباشم جواب کسی رو بدم و با کسی حرف بزنم
تنها جایی که من و اینقد ساکت و درخود فرو رفته خواهید دید همین جاست
و من برای رفتن به دانشگاه هرروز 1 ساعت توی جاده م
هندزفری جانم رو میذارم و
کنار پنجره میشینم و
آهنگامو گوش میکنم
مدل آهنگ گوش دادنمم اینجوریه که یهویی یه عالمه آهنگ میزنم جلو
و هر آهنگی که پلی شد رو گوش میکنم
گاهی هم فانتزی میزنم و میگم این سری اولین آهنگی که پلی بشه
همون آهنگیه که وقتی "فلانی" گوش میکنه یاد من میفته
کلی هم بابت آهنگای عاشقانه ای که به نام او پلی میشه ذوق مرگ میشم
از وقتی از همه بریدم
امروز که یکم همه چی به حالت سکون خودش رسیده بود
تازه یادم افتاد که او هم نیست
و تازه یادم افتاد که من تمام دیروز رو به عادت همیشه برای او آهنگ پلی کردم
امروز تنها آهنگی که به نام او پلی شد
آهنگ اشتباه مهدی یراحی بود!
شنیدین؟؟؟؟؟؟؟
مینویسمش در ادامه مطلب
یکی از آپشنای باحال بیان
توی قسمت نظراتشه
قسمت هرزنامه!!!!
از تبلیغ برای افزایش بیشتر
تا اینجا شغل های اینترنتی و شبکه ای و کسب درآمد
و گاها هم پیام عجیبی راجع به کسی که میگه 13 ساله با جن ها در ارتباطه
برید هرزنامه هاتونو بخونین!!!
+یکی از تبلیغات کسب درآمدش نوشته
بعد از دوهفته به درآمدی بالای 400 هزار تومن در روز میرسید!!!
آقا من وسوسه شدم شدید...
کسی اطلاعاتی از این تبلیغات نداره؟
خسته از جنگ نا برابر این روزها
فقط دلم میخواد داد بزنم
فقط دلم میخواد خودم و بردارم ببرم یه گوشه
و بعد از چند ماه
اگر دلم خواست برگردم
و اگر دلم نخواست برای ابد همون جا بمونم
بعضی اتفاقا توی زندگی ماها میفتن
که هیچوقت فراموش نمیشن
مثل اتفاق دیشب...
مثل اون پیام دیشبی
صدها سال هم که بگذره
من یادم نمیره چی شنیدم
بخاطر کی!
اینها رو اینجا می نویسم
برای روزهایی که مادر شدم.
و خدا من و بکشه
اگر بخاطر آدم بی اهمیتی
به دخترم بگم......
خدا من و بکشه
یه روزایی
اینقد ناراحت و شاکی میشی!
که قید همه چی و میزنی
قید همه کس و میزنی
و تمام تلاشتو میکنی
که اطرافتو از آدمای اضافی پاک کنی.
بعضی روزا
روز تو هستند
از همون اول صبحش که تمام مکانیسمای شیمی دارویی رو درست مینویسی و
دوستات میگن چقدر تو توی آلی خوبی!!!!
تا ساعت دو
که یه امتحان فوق العاده سخت داری
ولی وقتی برگه ها توزیع میشه
فکر میکنی انگار به دبیرستان برگشتی و
همه سوالا رو بلدی
و بعد از ظهر که میری و تمام موجودی کیفتو خرید میکنی
پیاده تا خونه میای و کلی حال خوب
و بدترین اتفاق دنیا یهویی کنسل میشه
و تو میفهمی وقتی میگن از خوشحالی گریه کردم ینی چی!
چون دقیقا از خوشحالی گریه میکنی گریه میکنی گریه میکنی
و میگی خدایا شکرت