جلوی آینه که میرم
چشمم به موهای سفیدم میفته و تو دلم میگم
من فقط 24 سالمه....چرا اینقدر سفید شدن
بعد میشینم فکر میکنم که خب عامل وراثتی تاثیر داره
منم از خانواده ی پدریم سفید شدن موهامو ارث بردم
یکم که میگذره ذهنم میره طرف تمام چیزهایی که باعث عصبانی شدنم میشن
خب کم نیستن....ولی اونقدرم نیستن که باعث بشن فکر کنم من خیلی بدبختم
بعد تصمیم میگیرم اصلا ذهنمو درگیر موهای سفیدم نکنم.
یکی دو روز اصلا جلوی آینه نمیرم.
کاملا هم خودم رو به بی تفاوتی میزنم که اصلا بابت اتفاقای زندگیم حرص نخورم
و از اونجایی که زندگی مثل آدم به من نیومده...
دقیقا توی همین یکی دو روز اتفاقی میفته که کلی حرص و بغض و ناراحتی و استرس داره
وقتی روز سوم میرم جلوی آینه...
یه تار موی سفید جدید لای موهام پیدا کنم...
بازم خودمو گول میزنم که وراثتیه....
ولی ته دلم میدونم اگه بتونم بیتفاوت باشم
اگه بلد باشم استرس زندگیمو کم کنم
اگه بشه کمتر حرص حرفهای بقیه رو بخورم
اگه بذارن آروم باشم
موهای سفیدم زیاد نمیشن...