51
فکر میکنم که نوبت مسابقه ی من شروع شده
باید خودمو برای یه جنگ درست و حسابی آماده کنم
برای جنگیدن بخاطر آینده م
امروز فکر میکردم
اینکه ما همیشه تو زندگیمون کوتاه بیایم
همیشه باعث ضرر میشه
چون میشه وظیفه
الان توی زندگی من همین اتفاق افتاده
چون همیشه کوتاه اومدم و گذاشتم سایرین برام تصمیم بگیرن
الان ک خودم میخوام تصمیم بگیرم
انگار دارم عصیان گری میکنم و چقدر بی ادبانه دارم روی حرف بزرگترم حرف میزنم
امروز فهمیدم
کوتاه اومدن همیشه بدترین کاره
چون اجازه ی تصمیم گیری رو ازت میگیره
چون همیشه میگن اون ک هرچی ما بگیم نه نمیاره
پس ما هم به خواست خودمون عمل میکنیم
امروز بیشتر از همیشه به حال برادرم غبطه خوردم
چون اون کسیه ک هیچکس نمیتونه براش تصمیم بگیره
اون کسیه ک هیچوقت اجازه نداده کسی توی مسائلی ک به خودش و آینده ش مربوطه دخالت کنه
چون زندگی منو دیده
چون فهمیده باید بجنگه
منم از امروز میخوام بجنگم
برای چیزی ک حق مسلم منه
برای انتخابم