34
چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ق.ظ
یه وقتایی هست
ته ته خواسته هات و می بینی
ته ته همه ی اون چیزایی که براش خودتو میکشتی
براش به آب و آتیش میزدی
براش گریه میکردی
جیغ میکشیدی
با همه بحث میکردی
شب تا صب نمیخوابیدی و به سقف اتاقت زل میزدی
ته ته خواسته هامو دیدم امشب
و مطمئنم اگ بمیرم
هیچ چیزی نمونده که باعث بشه
چشمم به این دنیا باشه
ته ته خواسته های من
توجه تو بود
اینکه منو ببینی
اینکه حتی یه بار
توی ذهنت منو داشته باشی
نمیدونی چقد شیرینه که بشنوم از داشتنم خوشحال بودی
نمیدونی....
۹۴/۰۶/۱۸