تو نیستی که ببینی

39

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۱۸ ب.ظ

هرکسی توی ذهنش

یه تصوری از آینده داره

اکثر آدما

ازدواج کردن.یه شغل ثابت دارن بچه دارن

ولی من

توی ناخودآگاهم

وقتی به 10 سال آینده فکر میکنم

یه زن تنهایی رو می بینم

با لاک و رژ قرمز 

که شبا روی بالکن کوچیک خونه ی کوچیکش

به شهر نگاه میکنه

گریه میکنه

سیگار می کشه

موسیقی گوش میده

و باد موهای بلندش و به بازی میگیره

گاهی هم همونجا

روی صندلی فلزی 

با یه بافت روی شونه 

خوابیده...

یه زن تنها

با کلی بغض 

با شب و مهتاب

تنها تصور من از آیندمه

که خییییلی هم ازش میترسم



+اصلا خوب نیست که زن سیگار بکشه

قبول دارم

ولی نمیدونم چرا اون تصویر از خودم رو

توی ذهنم دارم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۳۰
sami ra

نظرات  (۲)

لاک و رژ قرمز رو یادت رفت بگی...
پاسخ:
اره الان مینویسم
من دوس دارم در اینده زندگی مستقل داشته باشم ! چون به نظرم تماام تصوراتی که ما دخترا از ی  زندگی در ده سال اینده داریم توهمی بیش نیست !! فقط از تنهایی ش خیلیی میترسم...
میگم سمیرا بیا با هم بریم تو جنگلای شمااال زندگی کنیم....:)
+اون کامنت ارسال نشده واسم.
پاسخ:
منم از تنهایی می ترسم ولی فکر میکنم عاقبتم همینه و باید بهش خو بگیرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی