تو نیستی که ببینی

77

دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۹ ب.ظ

زندگیم خلاصه شده تو فانتزیام

تو خواسته ها و آرزوهام

توی تخیلم و توی زندگی کردن با "او"

روزی صد بار تصور میکنم که چجوری بهم ابراز علاقه میکنه

چجوری بهم میگه که همه رو بخاطر من از زندگیش خط زده

حتی اونقدر فانتزیم قویه که لباسایی که تو اون لحظه ها دوس دارم تنم باشه هم معلوم میکنم

بعد به این فکر میکنم که باید چجوری برخورد کنم؟!

منم مشتاق باشم

یا یکم خودداری کنم و فقط با چشمام بهش نشون بدم که راضیم

به بعدش فکر میکنم

به دوران نامزدی و عقد

به خوش گذروندنای دوتایی

به پیچوندنای یهویی...

به بعد از عروسی..

به خونمون

به غذاهایی که براش میپزم

به دستوراتش برای شام و ناهارهای بعدی...

به شکمو بودنش!

و نهایت همه ی فانتزیام

میشه بغض

میشه درد

میشه اشک

چون میدونم هیچوقت این روزا نمیاد

و میدونم که بعدها

همه ی این فانتزیا میشه قاتل من

حالم گرفته س این روزا


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۳
sami ra

نظرات  (۳)

سلام
 بغض ، درد و اشک خر است
 امیدوارم که این روزا که میخوای بیاد
و همه ی فانتزیات عملی بشه
 قطعا اویی که خدا برات متولد کرده یه روزی خواهد اومد
 لطف کن حالتم گرفته نباشه
 برو پیام دو پست قبلی رو هم بخون
 طراح لباس نمونه ی آینده
پاسخ:
عی بابا دلت خوشه ها....من هنوز تو کار امتحانام موندم
عه فک کردی من میذارم شما دو تا تنها باشین؟!
قول و قرارمون رو یادت رفته؟! :دی
پاسخ:
جهنم و ضرر....تو هم سر جهازیم!بیا پنج شنبه بریم اونجا و .....
۰۶ دی ۹۴ ، ۱۴:۰۱ حاج سعید
دارم یواش یواش مطمئن میشم که همه دخترها این شکلین و هیچ فرقی هم با هم ندارن.
این همه رویاپردازی؟؟؟!!!!
پاسخ:
دیگه بیکاریه !!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی