من از مسافرت برگشتم!
یادش بخیر اون اولایی که وبلاگ داشتم
نمیتونستم با موبایلم وصل بشم به اینترنت
هرجایی هم می رفتیم وای فای نداشت مثل حالا
مثلا 5 روز از همه چی دور بودیم
البته اون موقع ها وایبر اینا هم نبود
باید اس ام اس میدادیم
نیاز آنچنانی ای به اینترنت نبود
خلاصه.....
من برگشتم
براش سوغاتی خریدم
و امیدوارم بپوشه
اگر پوشید بهتون میگم بهش میاد یا نه
تو زندگی همه ما
توی یه سن خاصی
دیگ دلت نمیخواد با خانوادت بری خرید
دلت میخواد هرچی خودت دوست داری بخری
هرچقدم خودت دوس داری بابتش پول بدی
اصن آشغال بخری
ولی خودت بخری
با سلیقه ی خودت باشه
متاسفانه توی خانواده ی ما
خرید تکی معنا نداره
کل خانواده باید بیان
کل خانواده باید نظر بدن
از کوچیک تا بزرگ
بعد برای کلشون باید توضیح بدی که موارد مصرف این لباس چیه.
با کدوم لباس و کفشت ست میشه
بعد اگر نظر همشون مساعد بود خرید میکنی
اگر نه...جنس مورد نظر با کلی حسرت به مغازه دار واگذار میشود!
متنفرم از اینکه مجبورم اینجوری خرید کنم
اولین حرکت برای این کار اینه که دستم توی جیب خودم باشه.
تمام تلاشمو برای اینکار میکنم.
داشتم ویدئو موزیکای قدیمی رو می دیدم
چقدر آهنگاشونو دوست داشتم
مثلا سوزان روشن
با اون آهنگای قری و شادش
یا منصور
آهنگای فقط به خاطر تو و آلبومای اولش
یا ناهید.....
این ناهید داستان داره
اون زمونا ما یه ضبظ صوت کوچولو داشتیم
که همیشه سیمش دست من بود و تو کل خونه می کشیدم
ظهرها که مامانم اینا می خوابیدن
منم می رفتم تو اتاقم در و می بستم
هی لباسمو عوض میکردم و با آهنگ ناهید می رقصیدم
تقریبا 2 سال این حرکت ادامه داشت
تا اینکه ضبط بیچاره ترکید!!!
با آهنگای قدیمی مهستی هم خیلیییی حال میکنم
اصلا زندگی میکنم
حتی گوگوش قدیمی هم خوبه
اما از همشون بهتر داریوشه
اصن وقتی غم داری
هیچی مثل داریوش حال نمیده
مخصوصا یاور همیشه مومن باشه
خلاصه که من شدیدا عاشق آهنگای قدیمی ام...خیییلی خوبن
امروز با دوست روانشناسم صحبت میکردیم
همه چیز کاملا مشخص بود
اصلا نیازی به ریشه یابی و این چیزا نبود
حتی راه حل هم معلوم بود
ولی قضیه انکار منه....
حتی دلم نمیخواد بهش فکر کنم و به دنبال حلش باشم
دلم میخواد بگم امروز که خوشم
بقیه روزا هم به درک
ولی بعد از اتفاقاتی که این چند ماه افتاد
بعد از تمام دردسرایی که دوست بیچاره م کشید
و بعد از تمام حسای بد این روزا
تصورم از ازدواج کردنم پوچ شده
ینی تصویری که از آینده توی ذهنمه یه دختر خونه ی باباشه
که توی مزونش خیاطی میکنه
میره خیابون خرید میکنه
کلی هم برای خودش خوش میگذرونه
ولی ته ته دلش
غم از دست دادنه ...غم نداشتنش
من اگر صبحونه بخورم
تا آخر شب باید همیشه دهنم پر باشه
ینی 5 دقیقه معده م خالی باشه به فغان میاد
ولی روزایی که صبحونه نمیخورم
تا فرداش هم میتونم هیچی نخورم و اصلا گرسنه نمیشم
امروز داشتم خدا رو شکر میکردم
بابت اینکه صبح ها
مزاجم تلخه و اصلا چیزی از گلوم پایین نمیره
و الا فکر کنم توانایی بشکه شدن رو داشتم
البته که بیشترین چیزی که توی چاقی و لاغری من تاثیر داره خوابه
زیاد بخوابم چاق میشم
کم بخوابم لاغر!
ولی خب....غذا هم بی تاثیر نیس دیگه!
یکی از بهترین میوه های دنیا به نظر من هندونه س
محاله جایی هندونه باشه و من نخورم
متاسفانه همیشه هم آخر شب هندونه میارن
منم کلییییییی هندونه میخورم
تا صبحم نمیتونم بخوابم
بخاطر wc
+هیچ دلیل خاصی برای نوشتنش نداشتم
همینطوری یهویی یادم اومد
دوس داشتم بنویسم